چه باورهایی ثروت را از ما دور می کنند؟ برای موفقیت مالی باید کدام باورها را کنار بگذاریم؟ تاثیر باورها و نگرش ها در دوری ثروت از ما چیست؟ در این مقاله از آکادمی کارینکس، قصد داریم باورهایی که از گذشته در مورد ثروت داریم را بررسی کنیم و همه آنها را صحت سنجی کنیم و هرکدام که غلط هستند را رفته رفته کنار بگذاریم. پس با ما تا انتهای این مطلب آموزشی همراه باشید تا در کنار هم باورهای منفی در مورد ثروت را از هم دور کنیم.
بیایید حالا با هم باورهای دورکننده ثروت را برای اینکه در ذهن ما جا بیفتند، را تعریف کنیم:
باورهای دورکننده ثروت به مجموعه ای از اعتقادات، افکار و نگرش هایی گفته میشود که به صورت آگاهانه یا ناخودآگاه در پس ذهن ما حک شده اند و ما را از دستیابی به رفاه مالی و ثروت، باز میدارند.
این باورها یک شبه به ذهن ما نفوذ نمی کنند، برای همین باید سال ها طول بکشد تا این باورها در ذهن ما جا بگیرند. آنچه که به این باورها شکل می دهد یا آنها را تثبیت می کند، ورودی های ذهن ما است، مثل خانواده ها، جامعه، رسانه ها، محیط آموزشی و حتی تجربیات شخصی. متاسفانه بدون اینکه فرد متوجه شود، زندگی مالی او را تحت تاثیر قرار میدهد.
مقدمه ای بر باورهای دورکننده ثروت
رایج ترین باورهای دورکننده ثروت که خیلی ها درگیر آن هستند، شامل مواردی مثل:
- «پول چرک کف دسته»،
- «ثروتمندان آدمهای بدی هستن»
- «من هیچوقت نمیتونم پولدار بشم»
نمونه هایی هستند که نه فقط در فرهنگ ما بلکه در تمامی فرهنگ ها وجود دارند. مشکل اصلی اینجاست که این باورها، واقعیت ندارند و به نوعی یک برداشت و تفسیر ذهنی هستند که در ابتدا در اشخاص و سپس در جوامع به یک باور تبدیل شده اند و هنوز که هنوز است، تکرار میشوند و خیلی از افراد را از رشد مالی باز میدارند.
در این مقاله قرار است همین کار را بکنیم، یعنی این باورها را در وهله اول بشناسیم و سپس یکی یکی راه حذف آنها را از ذهن خود پیدا کنیم.
این باورها باید به زودی تبدیل به باورهای مثبت و سازنده در مورد ثروت و موفقیت مالی شوند، در غیر اینصورت، ما را از تمامی فرصت هایی که پیش رو داریم، دور خواهد ساخت و برای همین، چند سالی زندگی می کنیم و از عدم رشد ثروت خود گله مند هستیم.
بدون شک، هر تغییری ابتدا باید در درون ما شکل بگیرد. بزرگترین تغییرات در سبک زندگی و فرهنگ ها، تا موقعی که در ذهن ثابت بماند، اتفاق نخواهد افتاد. بنابراین، در ابتدا باید ذهنیت خود را قبل از هر کاری، هر سرمایه گذاری و هر قدمی برای رشد مالی، اصلاح کنیم.
این را هم بدانید، منظور ما از باورهای دورکننده ثروت، مطالب زردی که در فضای مجازی در این روزها زیاد شده نیست، بلکه یک سری حرف منطقی است که خیلی خیلی نیاز دارید بشنوید. با ما همراه باشید تا با هم این باورها را از هم دور کنیم، مسیر جدیدی بسازیم، استمرار داشته باشیم و در نهایت به آنچه که میخواهیم برسیم، برسیم و ثروتمندتر از گذشته باشیم.
باورها چگونه شکل میگیرند؟
بیایید از دید روانشناسی این موضوع را بررسی کنیم که باورها چگونه در ذهن ما شکل می گیرند؟ آیا همه آنچه که در ذهن خود داریم، باورها هستند؟ چقدر طول می کشد تا باورها را تغییر دهیم؟
در تعریف روانشناسی، باور به افکاری اطلاق میشود که فرد آنها را حقیقت مسلم میپندارد و بر اساس آنها به دنیا، خودش و دیگران نگاه میکند. باورها همان لنزهایی هستند که جهان را از پشت آنها میبینیم؛ بدون اینکه همیشه بدانیم این لنزها وجود دارند یا چه رنگی دارند.
این باورها ممکن است درست، نادرست، محدودکننده یا توانمندساز باشند، اما نکته مهم این است که بیشتر آنها به صورت ناخودآگاه در ذهن ما جای گرفتهاند و بر تصمیمگیریها، رفتارها و انتخابهایمان سایه میاندازند.
زمانی که درباره باورهای دورکننده ثروت صحبت میکنیم، درواقع از همان لنزهایی حرف میزنیم که به ما نشان میدهند پول، ثروت، رفاه مالی یا افراد ثروتمند چگونهاند؛ و این تصاویر، مبنای رفتارهای مالی ما را شکل میدهند.
این باورها از کودکی، تحت تاثیر عوامل مختلف شکل میگیرند.
- خانواده، نخستین منبع القای باورهاست. پدر و مادری که دائم از مشکلات مالی، گرانی، یا «بد بودن پولدارها» صحبت میکنند، ناخواسته این پیام را در ذهن کودک حک میکنند که پول داشتن سخت است، ثروتمندان بیاخلاقاند، یا همیشه باید از پول زیاد ترسید.
- در ادامه، جامعه و مدرسه با ارزشگذاریهای خاص خود، این باورها را تقویت میکنند یا تغییرشان میدهند. مثلاً در نظامهای آموزشی که کارآفرینی و سواد مالی جزو اولویتها نیست، کودکان یاد میگیرند که برای موفقیت مالی، فقط یک مسیر محدود وجود دارد: خوب درس بخوان، شغل مطمئنی پیدا کن و تا بازنشستگی کار کن؛ مفاهیمی مثل خلق ثروت، سرمایهگذاری یا مدیریت مالی شخصی، جای چندانی در این الگو ندارند.
- رسانهها نیز سهم بزرگی در این میان دارند. فیلمها، سریالها و اخبار، اغلب تصویری کلیشهای و منفی از ثروتمندان نشان میدهند: شخصیتهایی مغرور، حریص، تنها یا حتی فاسد. این تصویرسازیها ناخودآگاه ذهن ما را برنامهریزی میکند که ثروت مساوی است با فساد یا بیاخلاقی؛ بنابراین اگر فردی بخواهد به ثروت دست پیدا کند، احساس گناه یا ترس از قضاوت اجتماعی او را عقب میکشد.
- تجربیات شخصی نیز باورها را شکل میدهند؛ مثلاً اگر کسی در کودکی شاهد ورشکستگی پدرش بوده باشد، ممکن است باور کند که پول داشتن بیثبات است و هر لحظه ممکن است از دست برود، یا اگر در یک معامله کوچک متضرر شده باشد، سرمایهگذاری را کاری خطرناک بداند و از آن دوری کند.3
بدون شک در دل این فرایندها، دو نوع ذهنیت اصلی شکل خواهد گرفت که روانشناسان به آنها ذهنیت کمبود یا ذهینت فراوانی میگویند.
افرادی که ذهنیت کمبود دارند، دنیا را جایی محدود و پررقابت میبینند: «پول کم است»، «فرصتها فقط برای عده خاصی است»، «اگر یکی ثروتمند شود، دیگری فقیر میشود». این ذهنیت باعث ترس، حسادت، مقایسه مداوم و رفتارهای تدافعی در مسائل مالی میشود.
در مقابل، ذهنیت فراوانی معتقد است که دنیا سرشار از فرصتها و منابع است؛ موفقیت دیگران تهدید نیست، بلکه الهامبخش است، و ثروت بهاندازه کافی برای همه وجود دارد. ذهنیتی که فرد را به ریسکپذیری منطقی، یادگیری مداوم و دیدن فرصتها تشویق میکند.
باورهای دورکننده ثروت معمولاً ریشه در ذهنیت کمبود دارند و تا زمانی که این لنز فکری تغییر نکند، حتی بهترین آموزشها و مهارتها نیز نمیتوانند فرد را به موفقیت مالی پایدار برسانند. شناخت این چهارچوب، نخستین گام در مسیر تغییر باورهاست: اینکه بدانیم از کدام نقطه شروع میکنیم و به کدام سمت میخواهیم برویم.
همچنین توصیه می کنیم بخوانید: ” برنامه ریزی برای موفقیت مالی در سال 1404”
لیست باورهای دورکننده ثروت
حالا بیایید باهم، لیست باورهای دورکننده ثروت را که گاها سالها در ذهنمان نهادینه شده اند را در ابتدا شناسایی کنیم. قطعا شناخت، اولین گام تغییر خواهد بود. این باورها قطعا برای شما آشنا خواهند بود و همواره حتی به شوخی هم از آن استفاده می کردید. در ادامه به این باورها اشاره خواهیم کرد:
باور 1؛ پول چرک کف دسته!
آیا واقعا پول چرک کف دست است؟ وجود پول اگر خوشبختی نیاورد، قطعا نبود آن باعث بدبختی خواهد شد. در دنیایی هستیم که تامین نیازهای انسان هم حتی به پول گره خورده است و انسان ها برای نیازهای خود، مجبورند پول داشته باشند. بنابراین، خودمان بگوییم، پول چرک کف دسته درست است یا نه؟ پاسخ قطعا معلوم است.
منشا این باور بیشتر به آموزههای دینی یا تربیتهای سنتی بازمیگردد که در آن، دنیاطلبی و مادیگرایی نکوهش میشود. درحالیکه این جمله، پول را ذاتاً چیزی ناپاک معرفی میکند، غافل از اینکه پول در ذات خود خنثی است و بستگی به نحوه استفاده ما دارد.
به خودی خود شاید بگوییم که این حرف مگر چقدر می تواند در ذهنیت ما تاثیر داشته باشد؟ باید گفت قطعا تاثیر دارد. تاثیر این باور بر فرد این است که ناخودآگاه از پول دوری میکند یا وقتی پول بیشتری بهدست میآورد، دچار احساس گناه یا بیارزشی میشود.
به همین دلیل، اغلب نمیتواند پول را نگه دارد یا آن را هوشمندانه مدیریت کند. داستان فردی را تصور کنید که هر بار درآمدش افزایش مییابد، بهسرعت آن را خرج میکند، زیرا ناخودآگاه نمیخواهد «چیز چرکی» در اختیار داشته باشد؛ او خود را شایسته نگه داشتن پول نمیبیند.
همچنین توصیه می کنیم بخوانید: “سرمایه گذاری با پول کم”
باور 2؛ ثروتمندان انسانهای بدی هستند!
شاید یا آدم هایی ببینیم که پولدار هستند و بد هستند، اما آیا می توان آن را به کل آدم های پولدار تعمیم داد؟ آیا هرکسی که ثروتمند است انسان بدی است؟
متاسفانه این باور ریشه در داستانها، فیلمها و گاهی تجربههای شخصی دارد که ثروتمندان را افرادی حریص، ظالم یا بیاخلاق نشان میدهند.
وقتی کودکی بارها میشنود که «فلانی پولدار شد چون حق بقیه را خورد» یا «ثروتمندان وجدان ندارند»، در ذهنش این تصویر حک میشود که ثروت مساوی است با بیعدالتی. چنین فردی وقتی بزرگ میشود، برای ثروتمند شدن مقاومت درونی دارد، زیرا نمیخواهد «بد» باشد یا در نظر دیگران انسان نادرستی جلوه کند. او ناخودآگاه موفقیت مالی را مساوی با از دست دادن ارزشهای اخلاقی میبیند.
قطعا شکل گیری این باور، به علاوه رسانه ها به خانواده ها نیز بستگی دارد. خانواده ها هم می توانند این موضوع را در ذهن ما به عنوان یک باور نهادینه کنند یا به خوبی در مورد آن شفاف سازی کنند.
باور 3؛ من لیاقت ثروتمند شدن ندارم!
این باور معمولاً از احساس کمارزشی، مقایسه خود با دیگران یا تجربیات تلخ کودکی نشأت میگیرد. فردی که در محیطی بزرگ شده که دائم به او القا شده «تو نمیتونی»، «ما خانواده فقیری هستیم»، یا «موفقیت مال آدمای خاصه»، به این نتیجه میرسد که ثروت چیزی دستنیافتنی برای اوست.
تاثیر این باور بسیار عمیق است؛ چنین فردی حتی اگر فرصت کسب درآمد یا ارتقای شغلی داشته باشد، آن را sabotaging میکند؛ یعنی عمداً یا ناخودآگاه بهگونهای عمل میکند که فرصت از دست برود.
باور 4؛ پول داشتن باعث از دست دادن دوستان و خانواده میشود!
برخی افراد باور دارند که ثروتمند شدن موجب فاصله گرفتن از عزیزان، حسادت اطرافیان یا طرد شدن توسط جامعه میشود. این باور معمولاً از مشاهده مثالهایی در اطراف یا شنیدن داستانهایی از خیانت و حسادت میان دوستان و خویشاوندان شکل میگیرد. تاثیر آن این است که فرد ناخودآگاه ترجیح میدهد «متوسط» بماند تا «دیده نشود» و روابطش دچار مشکل نشود.
باور 5؛ برای پول درآوردن، سخت کار کردن کافی است!
این باور باعث میشود فرد فکر کند فقط از طریق زحمت فیزیکی، ساعات طولانی کار یا تحمل سختی میتوان به پول رسید، درحالیکه دنیای امروز مدلهای متنوعتری از خلق ثروت دارد. منشأ این باور در خانوادهها و جوامعی است که ارزش زیادی برای «کار یدی» یا «کارگری» قائلاند و تلاش هوشمندانه یا کارآفرینی را کمتر درک میکنند.
تاثیر این باور این است که فرد حتی وقتی میتواند از راههای سادهتر، کارآمدتر و هوشمندانهتر درآمد کسب کند، خود را ملزم میبیند که حتماً سختترین راه را انتخاب کند، چون در غیر این صورت احساس نمیکند «حق» آن پول را دارد.
باور6؛ پول ارزشهای معنوی را نابود میکند.
این باور حاصل تضاد میان ارزشهای معنوی و مادی در ذهن برخی افراد است. آنها تصور میکنند که داشتن ثروت، انسان را از معنویت، اخلاق یا انسانیت دور میکند. این باور معمولاً در محیطهایی شکل میگیرد که ارزشهای دینی یا اخلاقی در تضاد (ظاهری) با ثروت معرفی میشوند. تاثیر این باور آن است که فرد با احساس گناه از ثروت فاصله میگیرد، حتی اگر به آن نیاز داشته باشد.
باور 7؛ من هیچوقت نمیتوانم پولدار شوم چون در خانواده فقیر به دنیا آمدهام!
این باور بر این اصل استوار است که «شرایط اولیه» تعیینکننده نهایی موفقیت مالی است. منشأ آن میتواند مقایسه با خانوادههای ثروتمند، یا ناامیدی حاصل از فقر دوران کودکی باشد. تاثیر این باور این است که فرد به سرنوشت مالی خود بهعنوان چیزی تغییرناپذیر نگاه میکند و انگیزهای برای یادگیری، تلاش و ریسکپذیری ندارد.
اتفاقا این قضیه خیلی وقت ها برعکس بوده است. خیلی از افرادی که الان ثروت سرشاری دارند و دارایی های زیادی برای خود جمع کرده اند، افرادی هستند که در خانواده های فقیر بدنیا آمده اند. فقر در خانواده به عنوان یک انگیزه، اراده آنها را برای رسیدن به موفقیت مالی، مضاعف کرده است.
باور 8؛ ثروتمند بودن یعنی استرس بیشتر و مسئولیتهای سنگینتر!
برخی افراد باور دارند که ثروت نه تنها خوشبختی نمیآورد، بلکه دردسر، استرس، مالیات، حسادت دیگران و مسئولیتهای سنگینی به همراه دارد. منشأ این باور ممکن است تجربههای مستقیم یا شنیدههایی از اطرافیان باشد که از مشکلات ثروتمندان گفتهاند. تاثیر این باور آن است که فرد ناخودآگاه از موقعیتهایی که میتواند او را ثروتمند کند دوری میکند، چون نمیخواهد «بار» بیشتری بر دوش داشته باشد.
شاید تا حدی، حق با گویندگان این باور باشد. اما یک نکته خیلی مهمتر وجود دارد، آیا افرادی که پول زیادی ندارند، استرس قسط، چک، بدهی و هزار مورد دیگر که از نبود ثروت کافی پدید آمده اند، را تحمل نمی کنند؟ پس این مورد نباید زیاد منطقی باشد.
باور9؛ پول باعث دردسر میشود.
این باور ریشه در تجربهها یا داستانهایی دارد که در آنها پول منشأ دعوا، حسادت، طمع، طلاق یا مشکلات خانوادگی شده است. فردی که این باور را دارد، پول را عامل مشکلات میبیند، نه ابزاری برای حل مشکلات. تاثیر این باور این است که فرد از پول بیشتر میترسد و ترجیح میدهد در سطح درآمد متوسط یا پایین باقی بماند تا از «دردسر» جلوگیری کند.
باور 10؛ برای پولدار شدن باید شانس داشته باشی!
این باور تأکید دارد که موفقیت مالی بیشتر به شانس، موقعیت یا ارتباطات خاص وابسته است تا تلاش و مهارت. منشأ این باور معمولاً ناشی از دیدن داستان موفقیتهای ظاهراً سریع یا غیرعادی دیگران است، بدون اطلاع از پشتصحنه تلاشهایشان. تاثیر این باور این است که فرد از تلاش بازمیایستد، چون فکر میکند «وقتی شانس نداری، فایدهای نداره.»
تاثیر باورهای دورکننده ثروت بر رفتار مالی
باورهای دورکننده ثروت فقط در ذهن باقی نمیمانند، بلکه بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر تصمیمات مالی و رفتارهای اقتصادی فرد تاثیر میگذارند. وقتی فرد باور دارد که «پول چرک کف دست است» یا «ثروتمندان انسانهای بدی هستند»، ناخودآگاه از داشتن پول یا افزایش ثروت دوری میکند. این باورها به شکل الگوهای رفتاری خاصی بروز میکنند که مانع رشد مالی میشوند و فرد را در یک چرخه تکراری از کمبود و فشار مالی نگه میدارند.
یکی از رایجترین نتایج این باورها خرج کردن بیهدف و بدون برنامه است. فردی که در ناخودآگاه خود پول را چیز بدی میداند، ممکن است هر بار که درآمدی بالاتر از حد معمول به دست میآورد، احساس ناراحتی یا گناه کند و برای رهایی از این احساس، بهسرعت پول را خرج کند.
در این حالت، خرج کردن به روشی ناخودآگاه برای خلاص شدن از «بار» پول تبدیل میشود. مثلاً ممکن است بلافاصله بعد از گرفتن حقوق، هزینههایی غیرضروری انجام دهد یا خریدهایی انجام دهد که حتی به آنها نیازی ندارد، فقط برای اینکه پول زیاد در حسابش نماند.
ترس از سرمایهگذاری هم یکی دیگر از نتایج این باورهاست. فردی که باور دارد «پول باعث دردسر میشود» یا «ثروتمند بودن یعنی استرس و مسئولیت بیشتر»، معمولاً از سرمایهگذاریهای مالی دوری میکند، حتی اگر بداند این سرمایهگذاریها میتوانند در بلندمدت به نفعش باشند.
این ترس ممکن است باعث شود از فرصتهای خرید ملک، سهام، یا حتی آموزشهای مالی خودداری کند، چون سرمایهگذاری را مساوی با ریسک، ضرر یا پیچیدگی میداند. در نتیجه، پولش در حسابهای بدون بهره یا در قالب پساندازهای بدون رشد باقی میماند، و ارزش واقعی آن به مرور کاهش مییابد.
نپذیرفتن فرصتها یکی دیگر از رفتارهایی است که از این باورها ناشی میشود. کسی که باور دارد «من لیاقت ثروتمند شدن ندارم» یا «برای پولدار شدن باید شانس داشته باشی»، وقتی یک فرصت شغلی یا سرمایهگذاری مناسب پیش رویش قرار میگیرد، معمولاً یا آن را جدی نمیگیرد، یا بهانههایی برای رد کردنش پیدا میکند.
او ممکن است فکر کند این فرصتها مخصوص افراد خاص یا خوششانس است و خودش «شایستگی» یا «امکان» استفاده از آنها را ندارد. در نتیجه، موقعیتهایی که میتوانستند مسیر زندگی مالی او را تغییر دهند، از دست میروند.
چگونه باورهای دورکننده ثروت را شناسایی کنیم؟
شناسایی باورهای محدودکننده مالی، اولین و شاید مهمترین گام برای تغییر آنهاست. بسیاری از این باورها در ناخودآگاه ما ریشه دارند و ممکن است حتی از وجودشان مطلع نباشیم. تا زمانی که این باورها پنهان باقی بمانند، بدون اینکه متوجه باشیم، تصمیمات و انتخابهای مالی ما را کنترل میکنند. اما خوشبختانه با تمرینهایی ساده و در عین حال عمیق میتوان آنها را شناسایی کرد.
گام 1؛ نوشتن باورها و افکار مرتبط با پول
یکی از روشهای مؤثر برای شناسایی باورها، نوشتن تمام جملات، افکار و احساسات مرتبط با پول است. برای این کار، یک دفتر یا فایل مخصوص در نظر بگیرید و بدون سانسور، هر جمله، فکر یا احساسی که هنگام فکر کردن به پول به ذهنتان میآید را یادداشت کنید.
مهم نیست این جملات مثبت، منفی، منطقی یا حتی خندهدار باشند؛ هدف این است که بتوانید نقشه ذهنی خود درباره پول را روی کاغذ ببینید.
برای مثال، ممکن است بنویسید:
- «پول همیشه باعث دردسره.»
- «هیچکس بدون پارتی پولدار نمیشه.»
- «من نمیتونم پول رو نگه دارم.»
همین جملات ساده میتوانند سرنخهای ارزشمندی از باورهای پنهان شما باشند.
گام 2؛ پرسش از احساسات درونی نسبت به پول
تمرین دوم، آگاهی از احساسات درونی هنگام فکر کردن به پول است. کافی است از خودتان بپرسید:
«وقتی به پول فکر میکنم، چه احساسی دارم؟»
آیا حس اضطراب، استرس، ترس، گناه یا حتی بیتفاوتی دارید؟ این احساسات نشان میدهند که ذهن شما پول را چگونه درک میکند.
برای مثال:
- اگر با فکر کردن به پول دچار استرس میشوید، احتمال دارد باور داشته باشید که پول مسئولیت یا دردسر به همراه دارد.
- اگر احساس گناه میکنید، شاید درونیترین باور شما این باشد که پول چیز ناپاکی است یا داشتن آن شما را به انسان بدی تبدیل میکند.
گام 3؛ مرور جملاتی که در کودکی شنیدهاید!
راه دیگر شناسایی باورها، بررسی جملات و عباراتی است که در کودکی یا محیط اطراف درباره پول شنیدهاید. از خودتان بپرسید:
«چه جملاتی درباره پول زیاد شنیدهام یا میگویم؟»
شاید خانواده، مدرسه، یا جامعه این جملات را بارها تکرار کرده باشند:
- «پول خوشبختی نمیآره.»
- «ثروتمندا همش دزدن.»
- «هر کی پولدار شد لابد یه کاری کرده.»
این جملات، به مرور به باورهای ناخودآگاه تبدیل میشوند، حتی اگر در ظاهر به آنها اعتقاد نداشته باشید.
گام 4؛ بازنگری تصمیمات مالی گذشته
یکی دیگر از تکنیکها، بازتاب درونی از طریق موقعیتهای واقعی زندگی است. به موقعیتهایی فکر کنید که فرصتهایی برای پیشرفت مالی داشتید اما آنها را رد کردید یا از دست دادید.
سپس دلایل پشت این تصمیمات را بررسی کنید:
- آیا ترس از شکست داشتید؟
- آیا فکر کردید «من نمیتونم» یا «این کار واسه من نیست»؟
- آیا نگرانی از قضاوت دیگران باعث عقبنشینیتان شد؟
این بازنگریها میتوانند باورهای پنهان شما را آشکار کنند.
گام 5؛ صداقت و پذیرش بدون قضاوت
در نهایت، شناسایی این باورها نیازمند صداقت عمیق با خود و پذیرش بدون قضاوت است. شاید دیدن برخی از این باورها برایتان سخت یا ناخوشایند باشد، اما همین آگاهی، اولین گام قدرتمند برای تغییر است. تا چیزی دیده نشود، قابل تغییر نیست.
روشهای تغییر باورهای دورکننده ثروت
شناسایی باورهای دورکننده ثروت تنها نیمی از مسیر است؛ گام بعدی، تغییر این باورها و جایگزینی آنها با باورهایی توانمندکننده است. خوشبختانه ابزارها و روشهای متعددی برای این کار وجود دارد که میتوانید بسته به شرایط و علاقه خود از آنها استفاده کنید.
مدل ABC (آلبرت الیس)
مدل ABC که توسط آلبرت الیس، روانشناس مشهور، معرفی شده، یکی از قدرتمندترین ابزارها برای تغییر باورها است.
این مدل شامل سه بخش است:
- A (Activating event): رویداد یا موقعیتی که اتفاق میافتد
- B (Belief): باور یا تفسیری که درباره آن رویداد دارید
- C (Consequence): پیامد یا احساسی که بهدنبال آن تجربه میکنید
برای مثال:
A = رد شدن از یک مصاحبه شغلی
B = «من به اندازه کافی خوب نیستم.»
C = احساس ناامیدی، دست کشیدن از تلاش
با شناسایی باور (B) و زیر سؤال بردن آن، میتوانید باور جدیدی بسازید:
«شاید فقط این موقعیت برای من مناسب نبوده، اما مهارتهای من ارزشمندند.»
به این ترتیب، پیامد احساسی (C) هم تغییر میکند.
بازنویسی داستان شخصی
هر یک از ما داستانی ذهنی درباره پول و ثروت داریم که سالها در ذهنمان تکرار شده. این داستان ممکن است پر از محدودیت باشد. برای تغییر، لازم است این داستان بازنویسی شود.
برای این کار، ابتدا داستان فعلی خود درباره پول را بنویسید:
- «من همیشه مشکل مالی داشتم.»
- سپس یک نسخه جدید و توانمندکننده بنویسید:
- «من در حال یادگیری مدیریت مالی هستم و هر روز وضعیت مالی بهتری پیدا میکنم.»
بازنویسی داستان شخصی، باور جدید را تقویت میکند و ذهن را به مسیر تازهای هدایت میکند.
تأکیدات مثبت (Affirmations)
تأکیدات مثبت جملاتی هستند که باور جدید و مثبت را به ذهن القا میکنند. این جملات باید به زمان حال، مثبت، و قابل باور باشند.
برای مثال:
- «من شایسته ثروت و رفاه هستم.»
- «پول به آسانی و به روشهایی اخلاقی به زندگی من جذب میشود.»
- «من به هوشمندی مالی خود اعتماد دارم.»
تکرار روزانه این جملات، مخصوصاً در صبح و قبل از خواب، به تدریج باورهای ناخودآگاه را تغییر میدهد.
تصویرسازی ذهنی
تصویرسازی ذهنی یعنی ساختن یک تصویر واضح و پرجزئیات از آینده مالی دلخواه در ذهن. ذهن ناخودآگاه تفاوتی بین واقعیت و تخیل قائل نیست؛ بنابراین تصویرسازی مداوم، ذهن را برای دستیابی به آن شرایط آماده میکند.
برای تمرین، هر روز چند دقیقه چشمان خود را ببندید و خود را در موقعیت مالی مورد نظر تصور کنید:
- حساب بانکی پر از پول
- داشتن خانه دلخواه
- شغلی که درآمد عالی دارد
احساسات مثبت این تصویرسازی، باور جدید را تقویت میکنند.
NLP و بازبرنامهریزی ذهن ناخودآگاه
برنامهریزی عصبی-زبانی (NLP) مجموعهای از تکنیکهاست که به شما کمک میکند الگوهای ذهنی قدیمی را تغییر داده و الگوهای جدید بسازید.
با استفاده از تکنیکهایی مانند لنگرگذاری (Anchoring)، تغییر زیرmodalities، و بازسازی تجربیات گذشته، میتوانید باورهای محدودکننده را بازنویسی کنید.
برای بهرهگیری کامل از NLP میتوانید از مشاور یا دورههای آموزشی کمک بگیرید.
تمرین عملی: نوشتن باور محدودکننده و جایگزینی آن
- یکی از سادهترین و در عین حال مؤثرترین تمرینها این است که یک جدول دو ستونه بسازید.
- در ستون اول، تمام باورهای محدودکننده خود را بنویسید.
- در ستون دوم، یک باور مثبت و جایگزین برای هر باور بنویسید.
مثال:
باور محدودکننده | باور جایگزین |
پول باعث دردسره | پول ابزاری برای آزادی است |
من نمیتونم پولدار شم | من توانایی یادگیری ثروتآفرینی دارم |
این تمرین را بارها مرور و تکرار کنید تا باورهای جدید تثبیت شوند.
مزایای تغییر باورهای دور کننده ثروت چیست؟
تغییر باورهای دورکننده ثروت، تنها بر ذهن شما اثر نمیگذارد، بلکه در نتایج واقعی زندگیتان منعکس میشود.
- تاثیر بر درآمد: باورهای مثبت مالی، اعتماد به نفس شما برای درخواست حقوق بهتر، قیمتگذاری بالاتر خدمات، یا پذیرفتن فرصتهای درآمدزا را افزایش میدهند. دیگر خود را لایق کمترینها نمیدانید، بلکه حق خود را از بازار میگیرید.
- تاثیر بر فرصتهای مالی: با تغییر باورها، فیلترهای ذهنی شما عوض میشوند. موقعیتهایی که قبلاً نادیده میگرفتید، حالا بهعنوان فرصت دیده میشوند. شجاعت امتحان کردن، سرمایهگذاری، و پذیرش ریسکهای منطقی افزایش مییابد.
- افزایش اعتماد بهنفس مالی: با تغییر باورها، احساس کنترل و توانمندی بیشتری نسبت به پول پیدا میکنید. دیگر پول منبع استرس و ترس نیست، بلکه ابزاری است در دستان شما. این اعتماد به نفس، تصمیمگیریهای مالی شما را بهبود میبخشد.
- بهبود روابط مالی: باورهای مالی شما نه تنها روی رفتار شخصیتان، بلکه بر روابط مالی شما با خانواده، شریک کاری یا اطرافیان تاثیرگذار است. وقتی باور سالمی درباره پول داشته باشید، راحتتر مذاکره میکنید، مرزهای مالی سالمتر میسازید و تعارضات مالی کاهش مییابد.
جمع بندی نهایی در مورد باورهای دورکننده ثروت
باورهای دورکننده ثروت، ریشههای نامرئی بسیاری از مشکلات مالی ما هستند. تا زمانی که این باورها شناسایی و تغییر نکنند، حتی بهترین استراتژیهای مالی هم به نتیجه مطلوب نمیرسند. اولین قدم، شناسایی این باورها با صداقت و کنجکاوی است. سپس با ابزارهایی مانند مدل ABC، تأکیدات مثبت، تصویرسازی ذهنی و بازنویسی داستان شخصی، میتوان آنها را تغییر داد.
امیدواریم از این مقاله که به صورت گام به گام با هم پیش رفتیم و اطلاعات سودمندی را در مورد کنارگذاشتن باورهای دورکننده ثروت برای شما بیان کردیم، به مذاقتان خوش آمده باشد. اگر این مطلب را دوست داشتید و مطابق ذائقه تان بود، خیلی خیلی خوشحال می شویم که دیدگاه های ارزشمندتان را برای ما در قسمت نظرات ارسال نمایید.
امیدواریم با تغییر باورهایتان، بتوانید به آنچه که دوست دارید و برای آن تلاش می کنید، به زودی دست پیدا کنید.
به عنوان جمله آخر، یادتان باشد: باورهایی که امروز داری، سرنوشت فردای تو را میسازند. اگر میخواهی آینده مالی متفاوتی داشته باشی، همین حالا اقدام کن. دفترت را بردار، باورهایت را بنویس، و سفر تغییر را آغاز کن.